Web Analytics Made Easy - Statcounter


خبرگزاری آریا- توافق غافلگیرکنندۀ ایران و عربستان سعودی احتمالا تغییرات قابل توجهی را در معادلات منطقه‌ای ایجاد می‌کند و می‌تواند به کاهش سطح تنش‌ها در منطقه خلیج فارس نیز بینجامد.
به گزارش یورونیوز،توافق غافلگیرکنندۀ ایران و عربستان سعودی احتمالا تغییرات قابل توجهی را در معادلات منطقه‌ای ایجاد می‌کند و می‌تواند به کاهش سطح تنش‌ها در منطقه خلیج فارس نیز بینجامد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این توافق در عین حال می‌تواند زنگ خطر را برای آمریکا در خصوص افزایش نفوذ و تاثیر چین در منطقه خاورمیانه نیز به صدا در بیاورد. فلتمن که با موسسه بروکینگز هم همکاری می‌کند، در این خصوص به رویترز می‌گوید: «این توافق احتمالا به عنوان یک سیلی به دولت بایدن و به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه چین یک قدرت رو به رشد است، تفسیر خواهد شد.»
این توافق در عین حال می‌تواند زنگ خطر را برای آمریکا در خصوص افزایش نفوذ و تاثیر چین در منطقه خاورمیانه نیز به صدا در بیاورد.
خبرگزاری رویترز در تحلیلی به ابعاد و اثرات این توافق پرداخته است. از نظر این رسانۀ بین‌المللی، احیای روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض می‌تواند تبعات و اثرات متعددی داشته باشد که از آن جمله می‌توان به مسیر احتمالی مهار برنامه هسته‌ای ایران همچنین ایجاد فرصتی برای تحکیم آتش‌بس در یمن اشاره کرد.
این توافق همچنین حاوی عنصری است که مطمئناً مقامات واشنگتن را عمیقاً مضطرب می‌کند؛ آنهم حضور چین به عنوان میانجی صلح در منطقه‌ای که ایالات متحده مدت طولانی در آن نفوذ داشته است.
این توافق پس از چهار روز گفتگوهای فاش نشده در پکن بین رقبای خاورمیانه اعلام شد. با این وجود جان کربی، سخنگوی کاخ سفید روز جمعه گفت اگرچه واشنگتن مستقیماً در آن دخالتی نداشته اما عربستان سعودی مقامات آمریکایی را در جریان مذاکرات با ایران قرار داده است.
روابط بین ایالات متحده و چین بر سر موضوعاتی از تجارت گرفته تا جاسوسی به شدت دچار تنش است و این دو قدرت به طور فزاینده‌ای برای نفوذ در بخش‌هایی از جهان دور از مرزهای خود با یکدیگر رقابت می‌کنند.
به نظر می‌رسد کربی دخالت چین در تحولات روز جمعه را کم اهمیت جلوه می‌دهد و می‌گوید به باور کاخ سفید فشارهای داخلی و خارجی، از جمله بازدارندگی موثر عربستان در برابر حملات ایران یا نیروهای نیابتی‌اش، در نهایت تهران را به پای میز مذاکره کشانده است.
اما جفری فلتمن، مقام ارشد سابق ایالات متحده و سازمان ملل معتقد است که نقش چین در بازگشایی سفارتخانه‌ها پس از 7 سال، مهم‌ترین جنبه توافق است.
فلتمن که با موسسه بروکینگز هم همکاری می‌کند، در این خصوص به رویترز می‌گوید: «این توافق احتمالا به عنوان یک سیلی به دولت بایدن و به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه چین یک قدرت رو به رشد است، تفسیر خواهد شد.»

مذاکرات هسته‌ای
این توافق در حالی صورت می‌گیرد که ایران پس از دو سال تلاش ناموفق ایالات متحده برای احیای برجام که هدف آن ممانعت از اقدامات ایران برای ساخت بمب هسته‌ای بود، حالا به برنامه‌ اتمی خود سرعت بخشیده است.
تلاش‌ برای احیای برجام بویژه در ماههای اخیر با توجه به حوادث داخلی ایران و از سوی دیگر تحریم‌های شدیدی توسط آمریکا علیه تهران به دلایل متعددی چون برنامه هسته‌ای و نقض حقوق بشر وضع شده بود، بسیار پیچیده شد.
برایان کاتولیس، از موسسه خاورمیانه معتقد است که این توافق برای ایالات متحده و اسرائیل «مسیر ممکن جدیدی» ایجاد می‌کند که می‌توان در پرتو آن به پیشرفت‌هایی در موضوع هسته‌ای و مذاکرات متوقف شده آن با کمک عربستان سعودی دست یافت.
او به رویترز گفت: «عربستان سعودی عمیقا نگران برنامه هسته‌ای ایران است. اگر قرار است این گشایش جدید بین ایران و عربستان سعودی معنادار و تاثیرگذار باشد، باید به نگرانی‌های مربوط به برنامه هسته‌ای ایران رسیدگی کند در غیر این صورت، نمی‌توان چندان به اثربخش بودن آن اطمینان داشت.»
توافق روز جمعه همچنین امیدواری برای برقراری صلح پایدارتر در یمن را تقویت کرده است؛ یعنی جایی که درگیری‌هایی که در سال 2014 میلادی آغاز شد به تدریج به یک جنگ نیابتی میان ایران و عربستان تبدیل گردید.
آتش‌بس در یمن با میانجیگری سازمان ملل که در آوریل گذشته توافق شد، علیرغم انقضای آن در اکتبر و بدون توافق طرفین برای تمدید، همچنان تا حد زیادی برقرار است و جرالد فیرستاین، سفیر سابق ایالات متحده در یمن معتقد است ریاض بدون دریافت امتیازی از ایران با تمدید این توافق کنار نمی‌آمد.

نقش رو به رشد چین
دانیل راسل، دیپلمات ارشد ایالات متحده در امور شرق آسیا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، بر این باور است که حضور چین در میانجیگری میان ایران و عربستان می‌تواند پیامد مهمی برای واشنگتن به همراه داشته باشد.
راسل در این خصوص به رویترز می‌گوید: «این غیرعادی است که چین به تنهایی برای میانجیگری یک توافق دیپلماتیک در مناقشه‌ای که طرف آن نیست اقدام کند. پرسش این است که آیا این یک پیام برای آینده است؟... آیا سفر شی جین‌پینگ به مسکو نیز می‌تواند مقدمه‌ای برای تلاش میانجیگرانۀ چین بین روسیه و اوکراین باشد؟»
نیسان رفعتی، تحلیلگر ارشد ایران در گروه بین‌المللی بحران در این رابطه می‌گوید: «وقتی صحبت از ایران می‌شود، مشخص نیست که نتایج آن برای ایالات متحده خوب است یا بد. اشکال این است که در زمانی که واشنگتن و شرکای غربی آنها، فشارها را علیه جمهوری اسلامی افزایش می‌دهند، تهران بیشتر به این نتیجه می‌رسد که می‌توان با استفاده از نقش چین انزوای خود را بشکند.»
بطور کلی اقدامات چین همواره با حساسیت از سوی واشنگتن دنبال شده و بدبینی‌هایی در واشنگتن در این خصوص وجود دارد.
مایکل مک کال، نماینده جمهوری‌خواه و رئیس کمیته روابط خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا می‌گوید که چین نمی‌تواند از خود تصویری تحت عنوان میانجیگر صلح ارائه دهد: «چین یک بازیگر ذینفع مسئول نیست و نمی‌توان به عنوان یک میانجی منصف یا بی‌طرف به او اعتماد کرد.»
در همین زمینه جان کربی می‌گوید که ایالات متحده از نزدیک رفتار پکن در خاورمیانه و جاهای دیگر را زیر نظر دارد. او همچنین اعلام کرد: «در مورد نفوذ چین در خاورمیانه یا در آفریقا یا آمریکای لاتین... ما مطمئنا نظاره‌گر تلاش‌های چین برای به دست آوردن نفوذ و جای پا در سایر نقاط جهان در راستای منافع خودخواهانه این کشور هستیم.»
از جان آلترمن، از مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی واشنگتن، بی‌شک مشارکت پکن در اینگونه فعالیتها به قدرت و نفوذ رو به رشد چین می‌افزاید. او می‌گوید: «پیام نه چندان ظریفی که چین ارسال می‌کند این است که در حالی که ایالات متحده قدرت نظامی برتر در خلیج فارس است، چین را باید یک حضور دیپلماتیک قدرتمند و احتمالاً رو به رشد در نظر گرفت.»

چین: هیچ «انگیزه پنهانی» برای میانجیگری میان ایران و عربستان نداریم
یک سخنگوی وزارت خارجه چین با اشاره با از سرگیری روابط ایران و عربستان، گفت که پکن هیچ «انگیزه پنهانی» برای میانجیگری میان دو کشور ندارد.
به گزارش آسوشیتدپرس، این سخنگو که به نام وی اشاره‌ای نشده است، افزود که کشورش به دنبال پر کردن هیچ «خلائی» در خاورمیانه نیست.
وی در ادامه گفت که چین «هیچ نوع منافع خودخواهانه‌ای» را دنبال نمی‌کند و با رقابت‌های ژئوپولیتیکی در منطقه مخالف است.
به گزارش بی‌بی‌سی، این سخنگو افزود که چین به حمایت از کشورهای خاورمیانه در «حل اختلافات از طریق گفت‌وگو و رایزنی برای تشویق جمعی صلح و ثبات پایدار» ادامه خواهد داد.
وی همچنین گفت: «ما به کشورهای خاورمیانه به عنوان تعیین‌کنندگان سرنوشت این منطقه احترام می‌گذاریم و با رقابت‌های ژئوپولیتیکی در خارمیانه مخالفیم».

منبع: خبرگزاری آریا

کلیدواژه: عربستان عراق ایران چین آمریکا ایران و عربستان برنامه هسته ای عربستان سعودی ایالات متحده رو به رشد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۱۱۲۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناتو، قلدر ۷۵ساله

به گزارش جام جم آنلاین، ۷۵ سالگی تأسیس ناتو زمانی است که بتوان به بررسی وضعیت فعلی این سازمان پرداخت و از اختلافاتی که گریبانگیر اعضای آن است گفت؛ اینکه چگونه کشور‌های اروپایی در داخل این ائتلاف باید برای تجدید سیاست‌های فعلی خود برای آینده‌ای بهتر در قاره اروپا تلاش کنند.

نظام غربی همچنان لفاظی‌های قانع کننده خود را درباره دلایل تأسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ۷۵ سال پیش ادامه می‌دهد. این توجیهات بیش از حد پیش پا افتاده باید مورد مطالعه قرار گیرد تا دلایل انحطاط فعلی سازمان، در بحبوحه سیاست‌هایی که به جای منافع مشترک، در خدمت منافع خودخواهانه اعضای پیمان هستند، مشخص شود.

یادداشت‌های مربوط به وزارت امور خارجه ایالات آمریکا دلیل اختراع ناتو را به زبانی مناسب برای کتاب تاریخ دوره راهنمایی بیان می‌کند و می‌نویسد: بعد از ویرانی‌های جنگ جهانی دوم کشور‌های اروپایی برای بازسازی اقتصاد و تضمین امنیت خود تلاش کردند و ایالات متحده برای جلوگیری از گسترش فرهنگ کمونیستی شوروی به سمت قاره اروپا و سایر نقاط جهان مجبور شد ناتو را در اروپا تأسیس کند.

این استدلال‌های نمادین برای دکترین ناتو بسیار ابتدایی هستند و آن را می‌توان از بیشتر اظهارات مقام‌های کشور‌های غربی که این سازمان را تأسیس کردند و همچنان بر آن تسلط دارند، استخراج کرد. لفاظی‌های ناتو مواقعی میان دوستی و تهدید در نوسان است. هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۵، تشکیل این پیمان را برای عملیات مرزی مهم دانست و نسبت به کسانی که ممکن بود خود را متمایل به جنگ نشان دهند، سختگیری می‌کرد.

این نوع گفتمان حقایق انکارناپذیری را مخفی می‌کند که نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد. در واقع، ایالات متحده از نظر نظامی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم قدرتمندتر بود و این به سرعت در «برنامه‌های پنج گانه مارشال» با هدف بهبود اقتصادی نمایان شد.

یک بُعد این برنامه‌ها راهبردی است و اقدام خیرخواهانه واشنگتن به شمار نمی‌رود که با هدف بهبود شرایط اقتصادی کشور‌های منتخب مهندسی شده باشد؛ کشور‌هایی که برای دهه‌های آینده متحدان ثابت قدم ایالات متحده خواهند بود. در همین راستا لستر پیرسون، وزیر امور خارجه کانادا تأسیس ناتو در آن زمان را به شرایط قدرتی که از آن به عنوان حافظ صلح جهانی یاد می‌شد، مرتبط دانست.

بنابراین، رابطه پدرانه‌ای میان ناتوی تحت سلطه ایالات متحده ایجاد شد که به سایر نقاط جهان گسترش یافت و به اعضای قدرتمند این سازمان اجازه داد به نمایندگی از بقیه کشور‌ها و بیشتر خارج از چتر سازمان ملل متحد مفاهیمی مانند صلح و امنیت، خطرات و درنهایت تروریسم را تعریف کنند.

با وجود این، نخستین درگیری بزرگی که به وسیله ناتو ایجاد شد، بر سر تهدیدات خارجی علیه اروپا یا قلمرو آمریکا نبود، بلکه هزاران مایل دورتر از هر دو سوی اقیانوس اطلس، در شبه جزیره کره شکل گرفت؛ جایی که گفتمان سیاسی اعضای ناتو حول محور متمرکز جنگ داخلی در شبه جزیره بود و از آن به عنوان نمونه‌ای از «تجاوز کمونیستی» یاد می‌کردند. این نوع تعریف ناتو را مجبور به واکنش، مداخله و شرکت در جنگ ویرانگر کره میان سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ کرد.

بیش از هفت دهه از عمر این پیمان می‌گذرد و نتیجه جنگ کره، شکنندگی استدلال‌هایی را که برای توجیه مداخله مطرح شد، زمانی که کره شمالی سخت می‌جنگید تا دایره انزوای خود را بشکند، ثابت کرده است. با وجود این، جنگ کره بدون پایان رسمی متوقف شد و مردم آن منطقه تا امروز در وضعیت متناقض میان جنگ و صلح زندگی می‌کنند؛ یعنی ممکن است در هر لحظه جنگی همه جانبه آغاز و توجیهی دائمی برای حضور نظامی آمریکا در آن منطقه باشد. رویکرد مشابهی که در بیشتر مداخلات ناتو در سایر مناطق جهان ازجمله عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳)، یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، لیبی (۲۰۱۱) و سایر مناطق و کشور‌ها دنبال شده است.

با وجود این، ناتو اکنون توانایی آغاز و افزایش تنش دارد و شاید هم نسبت به پایان دائمی درگیری‌ها بی میل نباشد، بحرانی واقعی که این سازمان ۷۵ ساله تمایلی به دست کشیدن از آن ندارد. گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا در روزنامه دیلی تلگراف گفت، ناتو باید بپذیرد که اکنون در دنیای قبل از جنگ است. وی به اعضای ناتو انتقاد کرد که همچنان نمی‌توانند حداقل هزینه‌های دفاعی مورد نیاز خود را برآورده کنند که معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست.

این نوع نگرانی‌ها بیشتر به وسیله سران و مقام‌های ارشد ناتو بیان می‌شود که یا درباره جنگ قریب‌الوقوع با روسیه هشدار می‌دهند یا از یکدیگر به دلیل کاهش نفوذ این سازمان که زمانی قدرتمند بود، انتقاد می‌کنند.

در حال حاضر بیشتر تقصیر‌ها گردن دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکاست که آشکارا تهدید کرد ناتو را در دوره ریاست جمهوری اش ترک خواهد کرد. با وجود این، اظهارات و تهدید‌های توهین آمیز ترامپ به همان اندازه که ناشی از علائم و مشکلات فزاینده‌ای است که سال‌ها قبل از ورود وی به کاخ سفید و خروج چشمگیرش از آنجا ادامه داشت، محصول بحران پیمان ناتو نیست.

بحران ناتو را می‌توان با این واقعیت خلاصه کرد که تشکیلات ژئوپلیتیکی‌ای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو وجود داشت، دیگر وجود ندارد. جنبه اصلی رقابت جدید جهانی را نمی‌توان تنها به جنبه‌های نظامی کاهش داد، زیرا در دو دهه گذشته اروپا تا حد زیادی بر منابع انرژی، مبادلات تجاری و حتی تبادل فناوری با کشور‌هایی که ایالات متحده دشمنان خود می‌داند؛ مانند چین، روسیه و دیگران متکی بوده است.

بنابراین، اگر اروپا به خود اجازه دهد زبان تک قطبی ایالات متحده را درباره دشمنان و متحدانش بپذیرد، این قاره بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد، به ویژه اینکه اقتصاد‌های اتحادیه اروپا در حال حاضر زیر بار جنگ‌های مداوم و محدودیت‌ها در تأمین است. همه این چالش‌ها را دیگر نمی‌توان با انداختن بمب بر سر دشمن حل کرد و تغییر ماهیت جنگ، جنگ‌های سنتی را تا حد زیادی بی‌اثر می‌کند.

گرچه جهان تا حد زیادی تغییر کرده، اما ناتو همچنان به دکترین سیاسی‌ای متعهد است که به دوران گذشته بازمی گردد. در هر صورت زمان آن فرا رسیده است ناتو در میراث ۷۵ ساله خود تجدید نظر کند، آنقدر شجاع باشد که مسیر را کاملاً تغییر دهد و به جای اینکه همیشه در حالت جنگی باشد، برای صلح واقعی تلاش کند.

منبع: راهبرد معاصر

دیگر خبرها

  • اسرائیل درمانده است ایران قواعد بازی را تغییر داد | این جمله یک اشتباه بزرگ از سوی بایدن بود
  • محور تحولات و حذف دشمن مشترک
  • آیا چین می‌تواند؟
  • چین هنوز سال‌ها از ایالات متحده عقب است
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می‌سازد
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می سازد
  • به وقتِ بیداری
  • ضد حمله آمریکا به توسعه روابط ایران با شرق | فشار بر مالزی
  • ناتو، قلدر ۷۵ساله